سکته مغزی(CVA)

سکته مغزی(CVA)

(CVA(cerebral vascular accident

Stroke یا همان سکته مغزی یک سندروم است که با شروع حاد یک اختلال نورولوژیک مشخص می شود که برای حداقل ۲۴ساعت طول میکشد و درگیری موضعی سیستم عصبی مرکزی را نشان میدهد و به علت اختلال در گردش خون مغز است. محل دقیق درگیری سیستم عصبی توسط سی تی اسکن یا MRI مشخص می شود.

اپیدمیولوژی

قربانیان آن در هر روز از حوادث دیگر بیشتر است.
از سن ۴۵ تا ۸۵ :احتمال ابتلا در هر ده سال ۲ برابر بیشتر میشود.
سکته ها به طور ناگهانی شروع می شوند.نقایص عصبی ممکن است در شروع حداکثر باشند که در سکته آمبولیک شایع است، یا ممکن است طی ثانیه ها تا ساعت ها (یا گاهی روزها) پیشرفت کند که مشخصه ترومبوز پیشرونده شریانی یا آمبولی های مکرر است. سکته ای که در نتیجه ی مستقیم اختلال عروقی زمینه ای(نه به علت ادم مغزی همراه)بطور فعال پیشرفت می کند یا در دقایق اخیرپیشرفت زیادی کرده است ،اصطلاحا سکته در حال تشکیل(سکته پیشرونده) یا stroke in evolution می نامند.
نقایص موضعی مغز که به آرامی طی هفته ها یا ماه ها ایجاد شده اند احتمال کمی دارند که به علت سکته باشند و بیشتر پیشنهادکننده تومور یا بیماری التهابی یا دژنراتیوند.

طول مدت نقایص

طبق تعریف سکته ایجاد نقایص نورولوژیکی می کند که برای حداقل ۲۴ ساعت ادامه دارد.
وقتی علایم و نشانه ها به طور کامل پس از مدت کوتاهی (معمولا ظرف ۳۰دقیقه) برطرف شود،اصطلاح حمله ایسکمیک گذرا یاTIA بکار میرود.
TIA معمولا بر اثر ترومبوز یا آمبولی در گردش خون مغزی ایجاد می شوند.
TIA گرچه به خودی خود ایجاد اختلال طولانی مدت نورولوژیک نمی کند،اما تشخیص آن مهم است زیرا یک سوم این بیماراندر عرض ۵ سال سکته می کنند واین خطر را می توان با درمان کاهش داد.
— در برخی موارد نقایص برای بیشتر از ۲۴ ساعت ادامه یافته ولی به طور کامل در مدت چند روز برطرف می شود.
— در این موارد گاهی اصطلاح نقص نورولوژیک ایسکمیک برگشت پذیرRIND یا سکته مینور برای توصیف این اتفاقات بکار می رود.
— همانطور که از اسامی زیر برمی آید،TIA و RIND با ایسکمی مغز همراهند تا با خونریزی.

پاتولوژی و علت شناسی

ریسک فاکتورهای سکته :
۱.سن
۲.فشارخون بالا(بسیار مهم)
۳.بیماری های ایسکمیک قلبی
۴.کلسترول بالا
۵.دیابت
۶.رژیم پرنمک
۷.سیگار
۸.ارترواسکلروز
سکته ممکن است به دو دلیل شایع ایسکمی(دوسوم ) وخونریزی(یک سوم) و علت های بسیار کم شایع دیگر نظیربیماری های ژنرال مثل آرترایتیست ثانویه به مننژیت ،کلاژن واسکولار دیزیزو… اتفاق بیافتد.
در موارد ایسکمیک نرسیدن اکسیژن به مدت طولانی منجر به مرگ نورون ها میشود،اگرچه اسیب می تواند خیلی گسترده تر از نواحی اکسیژن نرسیده باشد،هم سلول های خاکستری و هم سفید درگیر می شوند.درمواردانسداد اگر اینفارکت منجر به مرگ سلول ها نشود،بافت های آسیب دیده توسط فاگوسیتوز Remove می شوند.
— نواحی شایعی که انسداد در آنها اتفاق می افتد:
سینوس کاروتید داخلی،
محل اتصال دو شریان vertebral ،
در شاخه فوقانی MCA
— تحقیقات اخیر نشان می دهند که نورون های تطابق یافته ممکن است است در اثر ترشح بیش از حد گلوتامات از سلول هایی که به انها اکسیژن نرسیده ،باعث Excitotoxity و مرگ آنها شوند.
— درگیری و انسداد هر کدام از شریان های MCA،ACA,PCA علائم بالینی مخصوص به خود را ایجاد میکنند که به شرح زیر می باشد:

PCA:

کمتر شایعند ،بیمار عدم هوشیاری ندارد،اما سردرد گزارش می کندودیس فازی دارد و نشانه هایی از همی پارزی که به سرعت گسترش یافته،عضله ها به صورت همی پلژی درگیرند.درابتدا تون پایین است،سپس تون ترکیبی و بعد افزایش میابد.به علت خونرسانی هسته اعصاب کرانیال و مدولا توسط این شریان ممکن است انسداد آن بسیار خطرناک و کشنده باشد.
— Visual fieldکاهش می یابد
— Contralateral homonymous field deficit
— در موارد شدید blindness
— اختلال در حافظه واختلال حس به صورت کنترالترال،کاهش کواوردینیشن(اتاکسی،ترمور)

 ACA:

این شریان خونرسانی بیشتر کورپوس کالوزوم ،سه چهارم داخلی لوب فرونتال ،اطراف ساژیتال کورتکس تا اکسیپیتال
— Contralateral monoplegia(leg)
— Cortical sensory loss
— Urinary incontinence
— Contralateral grasp reflex
— Behavioural abnormalitis(frontal)

MCA :

تقریبا تمام سطوح بیرونی مغز ،بیشتر بیزال گانگلیون ،قسمت قدامی و خلفی کپسول اینترنال با شاخه های کورتیکال و نفوذی
— Contralateral hemiplegia(arm,trunk,face,leg)
— Contralateral homonymous
— Cortical sensory loss
— Impaired sence of texture,sence of weight,two point discrimination
— درضایعات سمت چپ :contralateral neglect,speech
— در ضایعات سمت راست:visuospatial disturbance,neglect,denial weakness and other symptoms

Haemoragic stroke

۱. Intra cerebral haemorage(ICH)(شایعتر)
۲. Sub arachnoid haemorage(SAH)
در سه حالت شایع زیر ممکن است خونریزی رخ دهد:
۱.فشار خون بالا
۲.آنوریسم و ملفورمیشن های عروقی
۳.خونریزی همراه با مشکلات انعقادی
بیمار معمولا فشار بالایی دارد،در این صورت نازک شدن دیواره رگ های نازک مغز و جایگزینی کلاژن در دیواره انها اتفاق می افتد که از خاصیت ارتجاعی دیواره رگ می کاهد و احتمال پارگی در اثر فشار بالا در ان بالا می رود.
میکروانوریسم ها در مویرگ های ریز مغزی هم ممکن است منجر به سکته لاکونار شوند.

یک سکته همورژیک معمولا با این علائم اتفاق می افتد:سردرد،تهوع،استفراغ،۵۰% کاهش هوشیاری
— ۱۵% از کسانی که SAHکرده اند زنده نمی مانند و ۵۰% کسانی که زنده ماندند نیز ممکن است در ماه اول پس از حمله بمیرند،افراد زنده مانده نیز ریسک بالای خونریزی مجدد دارند
— همی پلژی ممکن است در اثر ورود خون به نواحی عمیق مغز اتفاق بیافتند و بقیه نشانه های نورولوژیک فوکال ممکن است در دو هفته اول اتفاق بیافتد،وقوع این اتفاقات به این دلیل است که عروق خونی تمایل دارند در ناحیه اطراف هماتوم توالی پیدا کرده ودیواره آنها دچار اسپاسم می شود.
— تلاش برای مداخله داخلی برای جلوگیری از خونریزی و یا گرفتن محل آنوریسم باعث ریکاوری هرچه بهتر خواهد شد.

MEDICAL EXAMINATION OF THE STROKE

— در ابتدا از بیماری که به علت استروک بستری شده شده عکسبرداری وتست فانکشن قلبی برای تشخیص و تمایز نوع سکته گرفته می شود.
— Angiography برای تشخیص منشا خونریزی
— آزمایش خون معمولی
— EKG
— بعد از مشخص شدن SAHاز بیمار CSF گرفته می شود
— در افرادی که TIA کرده اند نیز تلاش برای عدم سکته مجدد، توسط کادر درمان صورت می گیرد.

MEDICAL MANAGEMENT

— بیمارانی که SAH کرده اند ممکن است به صورت جراحی یا اندو پلاستیک عمل شوند.
— هماتوم با جراحی بیرون آورده می شود
— قسمت عمده درمان ،کانسرواتیو و تحت GPsصورت می گیرد.
— دارویی وجود ندارد که سایز اینفارکت را کم کند،اما میتوان با دارو از نقص های متعاقب جلوگیری کرد.
— با بالاترین سرعت ،ریکاوری در طی ۸تا۱۲ هفته صورت می گیرد.

 

 

 

REHABILITATION(توانبخشی) :

 

مشکلات بیماران استروکی(سکته مغزی):

1.     مشکلات حسی
2.     مشکلات حرکتی
3.     مشکلات شناختی

نشانه های نقص سیستم حرکتی در بیماران استروک:

1- پارزی
2- ازدست دادن کنترل حرکت ارادی
3- تون غیرطبیعی
—       پارزی در اثربه کارگیری غیرطبیعی موتوریونیت ها یا تناوب نامتناسب فایرینگ آنها
—       ازدست دادن موتورکنترل انتخابی دراثربوجودآمدن سینرژی ها  
—       تون عضلات در این افراد درابتدا بصورت فلاسید است ولی بعداً کم کم تون افزایش می یابد واسپاستیسیته ظاهرمیشود.
 
اختلال در سیستم حسی
اختلال در حس های خارجی. حس عمقی. حس بینایی .
 فیدبک های لازم برای تولید یک حرکت مناسب از دست می رود ؛ تخریب زیاد میتواند یادگیری مجدد بیمار را مختل کند.
اختلالات ادراکی
—       عدم تشخیص راست و چپ، یونی لترال نگلکت، عدم درک صحیح فضایی، عدم درک عمودی، عدم تفکیک شی از زمینه و آپارکسی
—       آپارکسی:عدم توانایی در برنامه ریزی صحیح زنجیره حرکت (شخص اپاراکسی نمی تواند اطلاعات حسی خود را برای تولید یک حرکت مناسب انتگره نماید.)
 
آپارکسی
دونوع اپاراکسی ژنرال وجود دارد که عبارتند از:
1-Ideomotor:توانایی انجام یک حرکت بصورت اتوماتیک نه ارادی
2- Ideation: توانائی انجام مراحل مختلف یک حرکت،ولی نه بصورت زنجیره درست(ترتیب منطقی ویا معمول)
علاوه براپاراکسی ژنرال می توان ازچندنوع اپاراکسی نیزبه شرح زیرنام برد:
1. Dressing Aparaxy
2. Constraction Aparaxy
3.Aparaxy of gait and speech
 

درمان مشکلات حسی دربیماران استروکی:

یکی ازمشکلات این بیماران کاهش ROMاست که ما بااستفاده ازحرکات PassiveوActive assistedمی توانیم آنرا افزایش دهیم.
درطی تمرینات برای افزایش ROMاندام فوقانی، می بایستی این حرکات با حرکات اسکاپولا(Upward RotوAbd)،دیپرشن سرهومروس همراه  باشد.
وضعیت های زیرمنجربه کاهش محدودیتROMمی شود:
1.     Shoulder protractionجلوآمدن شانه ها
2.     Slight abd/ext.rot shoulderدورشدن بازوها از تنه و چرخش خارجی بازوها در دامنه کم
3.     Elbow ext
4.     Wrist ext/radial deviation
5.     Finger ext/abd
6.     Slight hip/knee flex
7.     Ankle DF
8.     Elongation of the trunk on the involved side
پارزی
از مشکلات شایع این بیماران است که راهبردهای فیزیکال تراپی برای درمان ان تسهیل انقباض عضله است که شامل روشهای زیر ااست:
1.     Tapping
2.     Quik stretch
3.     Touch
4.     Vibration
5.     Resistance
6.     ES
7.     Biofeedback
8.     وقتی بیمارنیروی لازم برای حرکت رو به سختی ایجاد میکند میتوانیم اززنجیره بازاموزی عضله استفاده کنیم:در ابتدا گرفتن حرکت پسیوبه همراه تکنیک های فسیلیتیشن پس از آن از بیمار میخواهیم حرکت را درعین حال که ما کمکش می کنیم انجام دهد .پس از پیشرفت در این مرحله از بیمار می خواهیم که عضلاتش را برخلاف جاذبه منقبض کرده و نگه دارد.پس از این مرحله از بیمارانجام حرکت برخلاف جاذبه را میخواهیم سپس هرگونه تسهیل را قطع کرده و انقباض های اکسنتریک مقاومتی را از بیمار میگیریم.این زنجیره نباید درحد حرکات ایزوله باقی بماند.بلکه باید بسرعت به سمت گرفتن حرکات فانکشنال از بیمار برویم.
تون غیرطبیعی
از مشکلات بزرگ این بیماران که به علت هایپراکتیویتی استرچ رفلکس ها بوجود می اید که اگربه ان توجه نشود میتواند منجر به کاهش دامنه حرکتی، کوتاهی، درد، الاینمنت بیومکانیکی ضعیف وموتورکنترل نامناسب می شود.
مدالیته های درمانی برای کاهش تون:
1.  Cold
2.  Slow strok
3.  Rhytmic ROT trunk
4.  Antagonist Vibration
محققین پیشنهاد دادند که ممانعت در برابر حرکت در طول انقباض ارادی بیشتر مربوط به قوانین غیرطبیعی موتوریونیت هاست تا هایپراکتیویتی استرچ رفلکس ها.
 درمان های دارویی برای برطرف کردن هایپرتونوسیته که به درمان های فیزیکی جواب نمی دهند شامل : دیازپام، بکلوفن، دنترولن
درمان های جراحی شامل: تنوتومی ، نوروتومی

Functhonal activity

هرگونه مداخله ما برای بهترکردن فانکشن درتوانبخشی بیماران استروکی برای تعامل دو سمت  بدن و پیشرفت موتورکنترل سمت همی پلژیک است.
فعالیت های فانکشنال کلیدی که درتوانبخشی بیماران استروکی باید روی آنها تاکید زیادی شود شامل:
—       Rolling
رول به هر دو سمت سالم و ناسالم.این افراد با یک رول مناسب با سمت  ناسالم فسیلیته میشوند(ریچینگ دست در فروارد-زانوخم-روتیشن تنه)
—       Supine to sit
باعث خم شدن طرفی تنه-شیفت وزن روی اندام فوقانی پایینی ابداکت شده-تقویت سر وتنه-کشش تنه در سمت مبتلا-شیفت وزن روی اندام تحتانی  درگیر
—       Sitting
تاکید روی الاینمنت تنه-تشویق روتیشن تنه-میتوانیم برای تسهیل بلند کردن پا و فلکشن ران از او بخواهیم بصورت الترناتیو شیفت وزن کند.
—       Sit to stand
برای اوردن مرکز ثقل به جلوی پاها برای تسهیل بلند شدن .باید شخص بدنش را به جلو شیفت بدهد-اکستنشن هیپ و زانو باید تقویت شود تا اجازه تحمل وزن به اندام تحتانی داده شود
—       Standing
شیفت قرینه وزن-شیفت بدن به جلو.عقب.طرفین-اگر تون بیمار با بلند شدن افزایش یافت به او کمک میکنیم تا روی اندام فوقانی مبتلا تحمل وزن کند
—       Walking
یک حرکت پیچیده که نیاز به حرکات رسیبروکال-شیفت وزن-کنترول جابجایی مرکز ثقل دارد.فعالیت هایی که برای بهبود گیت بیمار استفاده میشوند باید با انالیز دقیق مراحل  ازدست رفته در هر دو فازسویینگ و استنس باشد.تقویت دورسی فلکسورهای بیمار برای گیت اهمیت فوق العاده زیادی دارد که هم میتواند با هیپ وزانوی فلکس از بیمار گرفته شود و هم با هیپ وزانوی اکستند

Chest PT

به علت عدم تحرک،پوزیشن سوپاین وتغییر تون عضلات تنفسی،ممکن است مشکلات تنفسی برای این بیماران ایجاد شود.
اهداف ما از انجام فیزیوتراپی در این بیماران شامل:
–         بدست آوردن راه های هوایی تمیز
–         تحریک رفلکس سرفه
–         تشویق بیمار برای انجام الگوی تنفس نرمال
–         کمک به تخلیه موثر ترشحات
 

BALANCE(تعادل)

—دونوع پاسخ تعادلی وجود دارد:

  1. پاسخ های اصلاحی: حفظ تعادل در وضعیت ایستاده (مثل تعادل در نشستن، چهاردست وپا، زانوزدن و ایستادن)
  2. پاسخ های حمایتی: تلاش برای حفظ تعادل و ممانعت از افتادن هنگامی که تعادل فرد برهم زده می شود.
  • اجزای ضروری برای ایجاد پاسخ های تعادلی:
  1. داشتن سیستم حسی سالم برای تشخیص اینکه پوزیشن قائم(upright)بدن و به عبارت دیگر تعادل مختل شده است.
  2. داشتن سیستم حرکتی سالم برای ایجاد انقباض عضلانی مناسب
  3. دامنه حرکتی فانکشنال
  4. داشتن راستای بیومکانیکی مناسب
  5. سیستم عصبی مرکزی سالم برای برنامه ریزی نیروی وارده از زمین و ایجاد انقباض عضلانی هماهنگ
  6. .فانکشن های تعادلی، حس عمقی و بینایی که جزء سیستم های اولیه حسی هستندکه پاسخ های تعادلی را تحریک می کنند.
  7. در بیماران سکته مغزی اغلب حس بینایی و عمقی مختل می شودو منجر به افزایش ریسک افتادن و متعاقبا ایجاد ترس از افتادن می شود.
  8. .در این موارد مداخله درمانی باید شامل موارد زیر باشد: تحریک حسی در وضعیت های تحمل وزن(کمپرشن مفصلی،استرچ و …) برای افزایش فیدبک.افزایش آگاهی بیمار از جابجایی او در محدوده مرکز ثقلش.
  9. .یک مشکل رایج در بیماران استروکی فقدان ثبات پروگزیمال است که منجر به تیلت خلفی لگن و هیپ به فلکشن و اددکشن برود و تنه نیز برای جبران به فلکشن جانبی می رود.
  10. در نتیجه یک زنجیره کینماتیکی ابنرمال ایجاد می شود که این پوزیشن ثابت شده اجازه نمی دهد تطابق پوسچرال صئرت گیرد و حرکت و کنترل حرکت به طور نرمال توسعه یابد؛ درنتیجه یک اختلال پوسچر ایجاد می شود.
  11. انقباض های عضلانی سریع و پرقدرت ، برای ایجاد تطابق های سریع مرکز ثقل و جلوگیری از افتادن ضروری هستند.
  • مداخله های درمانی برای تطابق های پوسچرال باید:
  1. انقباض عضلانی را تحریک کند
  2. سرعت انقباض عضلانی را افزایش دهد
  3. انقباض های عضلانی را در الگوهای حرکتی و پوزیشن های مختلف تقویت کند.
  4. در وضعیت ایستاده دورسی فلکشن مچ پا بازآموزی شود برای پاسخ به جابجایی مرکز ثقل
  • آموزش پاسخ های تعادلی صحیح باید شامل موارد زیر باشد:
  1. زدن جزئی تعادل بیمار در وضعیت های نشسته و ایستاده توسط تراپیست
  2. انحراف بیار به جلو، عقب و طرفین توسط خود بیمار در وضعیت های نشسته و ایستاده
  3. حرکاتی که بیمار شروع می کند(مثل ایستادن، بالابردن بازو به بالای سر، نشستن و برگشتن بیمار به پشت برای گرفتن یک شیئ).
  • تراپیست باید از به کاربردن مقاومت زیاد اجتناب کند.

 

به امید بهبودی روزافزون شما

گروه پژوهشی فیزیوتراپی ابوریحان

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.